آمار مطالب

کل مطالب : 1892
کل نظرات : 71

آمار کاربران

افراد آنلاین : 1
تعداد اعضا : 1

کاربران آنلاین


آمار بازدید

بازدید امروز : 174
باردید دیروز : 184
بازدید هفته : 489
بازدید ماه : 3509
بازدید سال : 193917
بازدید کلی : 518615
تبلیغات
<-Text2->
نویسنده : سید محمد سیداصیل
تاریخ : چهار شنبه 7 تير 1396
نظرات

به گزارش ایسنا، تاریخ ایرانی در سالروز واقعه هفتم تیر نوشت: «خبرنگاران روزنامه کیهان دو روز پس از بمبگذاری در دفتر حزب جمهوری اسلامی در هفتم تیر ۱۳۶۰ که در پی آن ۷۳ تن از برجسته‌ترین چهره‌های سیاسی آن دوران - ۲۷ نماینده مجلس، ۴ وزیر و ۱۲ معاون وزیر - به شهادت رسیدند، در محل بیمارستان طرفه و شهدای تجریش حضور پیدا کرده و با بازماندگان این اقدام تروریستی به گفت‌و‌گو نشستند. این شاهدان عینی با خبرنگاران کیهان از لحظه بمبگذاری و لحظات پیش و پس از آن و مسببین احتمالی این واقعه سخن گفته‌اند.

«تاریخ ایرانی» مشروح این گفت‌و‌گوها را که در نهم تیر ۶۰ در روزنامه کیهان به چاپ رسیده است، بازنشر کرده است:

«بر اساس گزارش سرویس شهری کیهان ۹ تن از مجروحان در بیمارستان طرفه که اغلب از نمایندگان مجلس شورای اسلامی هستند به این شرح اعلام شده است:

۱. صفاتی دزفولی، نماینده مردم آبادان که از ناحیه صورت و لب مجروح شده است.

۲. محمدحسن اصغرنیا استاندار سمنان

۳. مسعود صادقی آزاد از نخست‌وزیری

۴. مهدی فاضلی، کارمند حزب جمهوری اسلامی

۵. ابراهیم تاجگردون، نماینده مجلس

۶. فردوسی‌پور نماینده مجلس

۷. دکتر صادقی، معاون وزارت امور خارجه

۸. سیدمحمد سجادی، کارمند حزب جمهوری اسلامی

۹. سید جلال ساداتیان، معاون وزارت بهداری

محمدحسن اصغرنیا، استاندار سمنان، اولین مجروحی بود که با خبرنگار کیهان صحبت کرد. وی در این گفت‌و‌گو اظهار داشت: «شهید دکتر بهشتی سخنرانی می‌کرد و من و حاضران در سالن به سخنان او گوش می‌دادیم. اواخر صحبت‌های او بود که احساس کردم لباسم آتش گرفته است. در همین لحظه سقف فرو ریخت و زیر آوار ماندم. حدود یک ساعت و نیم زیر آوار بودم. می‌شنیدم که همه کسانی که زیر آوار مانده بودند، شعار الله‌اکبر می‌دادند و از یکدیگر حلالیت می‌طلبیدند و نام هم را صدا می‌کردند. همه می‌گفتند: ما که رفتیم، خدایا خمینی را نگه دار.»

اصغرنیا که از ناحیه ستون فقرات و دست و پا مجروح شده است، در ادامه صحبت‌هایش گفت: «ما مهم نیستیم. مهم امام است که باید بماند و ان‌شاءالله که خداوند ایشان را نگه خواهد داشت. آن شب گویی حجت‌الوداع بود؛ چرا که همه چهره‌ها خندان بود. مرگ برای ما طوری نیست. اگر بهشتی شهید می‌شود، از یک بهشتی صد‌ها بهشتی دیگر جای او را خواهد گرفت.»

او در پایان صحبت‌هایش اضافه کرد که «کار بمبگذاری پریشب کار گروه‌های منافق (مجاهدین)، پیکار و طرفداران بنی‌صدر بوده.»

مسعود صادقی آزاد، از نخست‌وزیری مجروح دیگری بود که با خبرنگار کیهان گفت‌و‌گو کرد و اظهار داشت: «گرمای زیادی احساس کردم. اواخر صحبت‌های شهید آیت‌الله دکتر بهشتی بود که سقف فرو ریخت. من بیهوش شدم. وقتی چشم باز کردم بغل دستی‌ام را دیدم. او کاملا زیر آوار مانده بود و من نیمی از بدنم زیر آوار بود.»

وی افزود: «این قبیل اعمال منافقین نمی‌تواند از حرکت اسلام و انقلاب اسلامی‌مان جلوگیری کند. چه بسا جوانانی که بار‌ها اظهار کرده‌اند ما آرزو می‌کنیم که ۱۶ بار شهید شویم، نه یک بار. وقتی چنین روحیه و ایمانی در مردم مسلمان ایران وجود دارد، هیچ‌گاه انقلاب از پویایی و حرکت بازنمی‌ایستد و اعمال ضد اسلامی و ضد انقلابی منافقین و دیگر گروهک‌ها تاثیری در اراده خلل‌ناپذیر مردم ندارد.»

مهدی فاضلی، کارمند حزب جمهوری اسلامی که از مجروحان حادثه است در گفت‌و‌گو با خبرنگار کیهان گفت: «اواخر سخنان شهید آیت‌الله دکتر بهشتی بود که صدای مهیبی شنیدم و به دنبال آن همه جا تاریک شد و سقف پایین آمد. همه کسانی که در سالن سخنرانی بودند، زیر آوار ماندند. صدای آه و ناله و تکبیر شنیده می‌شد. من از جایی که ایستاده بودم و به سخنان آیت‌الله بهشتی گوش می‌دادم، حدود ۵ تا ۶ متر عقب‌تر پرت شدم. تمام حادثه تنها یک لحظه طول کشید.»

مجروحان دیگری که در بیمارستان طرفه بستری هستند و حالشان وخیم است عبارت‌اند از ابراهیم تاجگردون، نماینده مجلس، فردوسی‌پور، نماینده مجلس، سیدمحمد سجادی، کارمند حزب جمهوری اسلامی. دکتر صادقی، معاون وزارت امور خارجه نیز در گفت‌و‌گو با خبرنگار کیهان اظهار داشت که «حدود ۲ ساعت زیر آوار بودم که مردم با بیل و کلنگ برای نجات مجروحان و زیر آوار ماندگان به محل آمدند.»

او گفت: «اغلب کسانی که در این حادثه به شهادت رسیده‌اند، کسانی بوده‌اند که به محل سخنرانی نزدیک بوده‌اند.»

سیدجلال ساداتیان، معاون وزارت بهداری گفت: «من در حال گوش دادن به سخنان شهید آیت‌الله دکتر بهشتی بودم که شعله‌های آتشی را دیدم. البته این شعله ناشی از موج انفجاری بود که به وجود آمده بود.»

او در ادامه صحبت‌هایش گفت: «این خون‌ریزی‌ها پایه‌های اسلام را مستحکم‌تر می‌کند؛ چرا که مردم اسلام را شناخته و می‌شناسند و هرگز با چنین اعمال یا شعارهای مخالف گول نمی‌خورند. این اقدام از طرف دار و دسته بنی‌صدر و منافقین و گروه‌هایی نظایر آنها صورت گرفته ولی این‌ها نمی‌توانند کاری از پیش ببرند و سرانجام پیروزی‌ نهایی از آن مردم مسلمان و مومن است. مردم راهشان را یافته‌اند و چون در صراط مستقیم حرکت می‌کنند، هرگز انحرافی در راهشان و هدفی که دارند، پدید نخواهد آمد.»

ایرج صفاتی دزفولی، مجروح حادثه انفجار بمب در دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی در گفت‌و‌گویی اظهار داشت: «آمریکا بداند که این کار‌ها تلاشی مذبوحانه است و این اعمال نمی‌تواند در روند انقلاب کوچک‌ترین خللی وارد آورد. امت مسلمان ایران حاضر است شهدایی تقدیم کند تا حکومت جهانی اسلامی در سطح گیتی برپا شود. امت قهرمان ایران به هیچ وجه نباید روحیه خود را ببازند، بلکه باید مصمم‌تر با آمریکا و عناصر مزدور داخلی (گروهک‌ها، ساواکی‌ها) و عناصر وابسته به رژیم خارجی به نبرد ادامه دهند و مطمئن باشند که ان‌شاءالله در هر دو جبهه پیروز خواهیم شد و این قبیل مسائل کوچکترین اثری در توقف انقلاب نخواهد داشت.»

عضو هیات‌مدیره بازرگانی دولتی وزارت بازرگانی که یکی از مجروحان انفجار بمب در دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی است و در بیمارستان شهدا بستری است، در گفت‌و‌گویی با کیهان شرکت کرد. وی گفت: «به دعوت حزب جمهوری اسلامی راجع به گرانی و تورم و راه‌حل‌های آن یک گروه از پاک‌ترین و معتقد‌ترین اشخاص در این جلسه شرکت داشتند که آنها حدود ۱۱ سال بود که با هم کار می‌کردند و همدیگر را می‌شناختند و گروهی دیگر از نمایندگان مجلس و مقامات مملکتی نیز حضور داشتند.»

وی افزود: «ساعت هشت و بیست دقیقه بعدازظهر یکشنبه نماز جماعت را به امامت آیت‌الله دکتر بهشتی خواندیم، سپس در سالن کنفرانس گردهم آمدیم و قرار بود کاظم‌پور اردبیلی، وزیر بازرگانی صحبت کند که به بعد موکول شد. سپس آیت‌الله بهشتی پشت تریبون قرار گرفت و شروع به صحبت کرد. شاید ۵ دقیقه از سخنرانی وی نگذشته بود که در مقابل چشمان و صورتم آتش را حس کردم و ناگهان صدای مهیب بمبی منفجر شد و با کوهی از خاک روبه‌رو شدم.»

وی گفت: «افرادی که در سالن بودند صمیمانه فریاد شهادتین گفتند و پس از آن سلام به امام زمان و امام خمینی دادند و همگی آماده شهادت شدند و لحظه‌ای در زیر آوار آرام نداشتند و شعار خدایا، خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگه دار می‌دادند، سپس با اطرافیان صحبت کردیم و قرار شد حرف نزنیم و کمک نخواهیم تا اگر کسان دیگری نای حرف زدن ندارند و صدایشان ضعیف است و کمک می‌طلبند به گوش امدادگران برسد تا جان آنان را نجات دهند تا این که بلدوزرها مشغول شکافتن آهن و سنگ‌ها شدند تا ما را نجات دهند. حدودا ۴ ساعت زیر آوار بودیم. وقتی از زیر خاک من را بیرون کشیدند، به یاد حادثه گلباف افتادم و فراموش نمی‌کنم که در این محل به کمک‌ ما آمدند ولی آنها بدون کمک مظلومانه‌تر شهید شدند و بعد احساس کردم از چاهی ۱۲ متری بیرون آمده‌ام که مملو از بتون‌آرمه، سیمان و خاک بود. وقتی سوال کردم ساعت چند است گفتند ۲ بامداد که به بیمارستان طرفه انتقال یافتم و چون دستگاه‌های آن بیمارستان مجهز نبود به بیمارستان شهدا منتقل شدم.»

وی افزود: «دستم در زیر خاک دست‌ها و پاهای قطع ‌شده کسانی را لمس می‌کرد که چندی قبل در کنارشان صحبت می‌کردم. این‌ها عاشق برای کار و انقلاب و خدا بودند و خارج از هرگونه وابستگی فقط برای خدا کار می‌کردند و به قول امام که برای مطهری پیام فرستاد مظلوم شهید شدند.»

وی گفت: «دشمن آخرین فعالیت خود را می‌کند و با این کار‌ها ذلت برای خود و عزت برای کسانی که شهید می‌شوند به وجود می‌آورد. آنها که شهید شدند با خدای خودشان ملاقات کردند و آنها که شهید نشدند سعادت نداشتند و در این روز‌ها خدا گلچین می‌کند و ما می‌خواهیم عاشقانه پیام آنها را به جهان برسانیم که راهشان را ادامه می‌دهیم و دشمن اشتباه می‌کند و نمی‌تواند با این وسایل مادی و غیر مادی ایمان را اندازه بگیرد. دشمن باید بداند این انقلاب هر چه بیشتر خون برایش ریخته شود، مخصوصا خون پاک، درخت انقلاب بیشتر آبیاری و محکم‌تر می‌شود و این انقلاب تا قیام حضرت مهدی ادامه خواهد داشت و باطل حتما از بین می‌رود و همیشه باطل نابود است و در دوره رژیم شاه سفاک قدرت پوشالی‌اش نتوانست با این سیل خروشان ایستادگی کند.»

وی افزود: «این انقلاب باعث شد که منافع طولانی امپریالیسم غرب و شرق قطع شد و این‌ها جوجه‌ها و بچه‌ها را به اسامی مختلف منافقین و غیره می‌ریزند به خیابان‌ها و در مقابل مردم از احساسات آنها سوءاستفاده می‌کنند.»

عضو هیات‌مدیره بازرگانی همچنین گفت: «ما بیش از ۱۰۰ نفر بودیم که در جلسه شرکت داشتیم و چند تن که در اطراف من نشسته بودند: مهمانچی، معاون وزارت کار، جواد اسدالله‌زاده، صادق احسانی، صنعتی از شهر و روستا، تفویضی ‌زواره معاون وزارت راه و ترابری و کاظم‌پور اردبیلی بودند.»


تعداد بازدید از این مطلب: 568
موضوعات مرتبط: مذهبی , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:








********به وبلاگ من خوش آمدید********* خدایا مرا ببخش / مرا فهمی ده تا فرامین وحکمت هایت را درک کنم/ و مرا فرصتی دیگر برای بهتر بودن ده تا دستهاو زبان تو شوم . آمین یا رب العالمین


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود